سوخت که سوخت

ساخت وبلاگ
1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه. 5، 4، 3، 2، 1 ... .4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد. سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1402 ساعت: 20:52

1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه. 5، 4، 3، 2، 1 ... .4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد. سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت: 14:19

برف که میاد از پنجره خونه، بغل تو نشستم و بیرون را نگاه میکنم، گرم میشم از وجودت، گرم میشم از نگاهت حالا نیستی ولی ارمان گرشاسبی داره میخونه: در کنارت زمستان توانی ندارد آسمان را بگو برف باطل نبارد سرنوشتم در نگاهت هر لحظه با من رو به رو بود من آوارگی را به جانم خریدم که فارغ بمیرممبادا که در حبس دنیای دیوانه منزل بگیرم نترس از غرش این زمستان چالاک و باقی من از تن گذشتم من از جان گذشتم که روحی پذیرد سرنوشتم در نگاهت هر لحظه با من رو به رو بود سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت: 14:19

1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه. 5، 4، 3، 2، 1 ... .4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد. سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 71 تاريخ : چهارشنبه 25 بهمن 1402 ساعت: 14:33

سالی که گذشت خلاصه پذیر نیست چون همه چیز در حال انفجار بود و ادامه پیدا کرد. ارشدم را تموم کردم و هنوز ادامه داره  فک کنم عاشق شدم و هنوز ادامه داره پدرم را از دست دادم و هنوز ادامه داره با مادرم و خواهرم رابطه متفاوتی را اغاز کردم و هنوز ادامه داره روزهای سختی اومد که باور نداشتم تموم میشن، فکر میکردم تا ابد ادامه پیدا میکنه بزرگ شدم؟ نمیدونم اما متفاوت تر و تلخ تر شدم  نسبت به تجربه های متفاوت در زندگ حریص تر شدم و جاه طلب تر شدم. من برای پیش اومدن این اتفاق ها هیچوقت اماده نبودم ولی بذار بگیم که بد هم هندلش نکردم فقط در لحظه تا جایی که میشد سعی کردم آروم تر باشم و تصمیم درست را بگیرم. برای سال جدید اماده ام؟ نه. معلومه که نه ولی میدونم که بیشتر میخوام و این یعنی تجربه های سخت تر و تصمیم های سخت تر سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 14 فروردين 1402 ساعت: 17:16

بهترین سفر عمرم را با بهترین و قشنگ ترین آدمی که میشناسم تجربه کردم.این 6 روز با اتوبوس و ماشین و هواپیما و کشتی سفر کردم.  گذر زمان را حس نکردم از عالم و دنیا رها بودم و فقط خوش گذروندم. ساعت ها به قشنگ ترین آدمی که میشناسم نگاه کردم و بغلش کردم. خندیدیم و گریه کردیم. راه رفتیم و حرف زدیم. خیره به ساحل نگاه کردیم و رقصیدیم. موزیک گوش دادیم و خوش گذروندیم. هنوز چند ساعت هم نشده که رفته و دلم براش تنگ شده. دلم برای صداش برای خنده هاش برای نگاه کردنش تنگ شده. قلبم را جوری حس مکینم که تا حالا حسش نکردم. فکر میکنم عاشق شدم و دقیق نمیدونم. 10 ماه از شناختنش میگذره و حالا وقتی که پیشم نیست حس میکنم یه تیکه از وجودم نیست. وقتی بهم میگفت که : مهسا روزهای خوب هم میاد. باورم نمیشد ولی اومدن، روزهای فوق العاده اومدن. الان وقتی بهم میگه که بازم روزهای خوب میان دیگه باور میکنم چون میان سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 14 فروردين 1402 ساعت: 17:16

دلتنگی برای کسی؟missing someone؟ دلتتنگ اصن یعنی چی؟ یعنی دلت کوچیک شده؟  میس یعنی چی؟ یعنی یه چیزی را گم کردی؟ حواست را جا گذاشتی؟ یعنی بخوایم در مجموع بگیم یعنی هم دلت کوچیک شده و هم چیزی را گم کردی و الان سردرگمی؟ سختی میکشی و به هزار و یک سختی چیزی را به دست میاری و وقتی برای مدتی از دستش میدی، سردردگم میشی و نمیدونی چیکار کنی. تمام عالم را داری و اونو نداری که انگار همه عالم هیچه. برای 3 روز میشه که گمش کردم. میدونم کجاست اما دستم بهش نمیرسه. رفته تو صفحه مانیتور و صفحه گوشیم. شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 14 فروردين 1402 ساعت: 17:16